bh bh agab shahrh gh ashangi darid man in hami safr ki kardham hach kogae msle meymand nabodh darzmn slam hasane gelel ham bersoned
فاطیما
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1384 ساعت 03:28 ب.ظ
سرسبزترین بهار تقدیم تو باد آواز خوش هزار تقدیم تو باد گویند لحظه ایست روییدن عشق آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد تقدیم به برادرم( آقا رضا ) که بیشتر از هر کس دوستش دارم و از راهنماییهایش استفاده می کنم. پیشاپیش عید سال نو را به شما تبریک گفته و برای شما آرزوی موفقیت می کنم. انشا الله که خوش بگذرد. خواهرت fatima
ما سلام عرض میکنم خدمت شما جای دارد که نگفته ها راباید گفت :مانند بی توجه بودن مسولان جهت بی فکر بودن امکانات ورزشی مثل تعطیل نمودن باشگاه بدن سازی که همین خود موجب سردرگمی می شود . لطفا در این موارد به مسولان دراین مورد تذکرات لاز م به عمل اورید.
فاطیما
دوشنبه 29 اسفندماه سال 1384 ساعت 02:49 ب.ظ
روز اول گل سرخی برایم آوردی گفتی برای همیشه دوستت دارم.روز دوم گل زردی برایم آوردی گفتی دوستت ندارم.روز سوم گل سفیدی برایم آوردی و سر قبرم گذاشتی و گفتی مرا ببخش فقط یک شوخی بود. با سلام خدمت کسی که دوستش دارم و خودش هم می داند ولی برایش مهم نیست.شاید هم عاشق نشده بود و فقط می خواست ادای عاشقها را درآورد. سال ۱۳۸۵ را به تو تبریک می گویم و با هر که باشی برایت آرزوی خوشبختی می کنم. نمی دانم نوشته هایم را می خوانی یا نه؟ولی مهم نیست.مهم آنست که برای دل خودم می نویسم. تار و پود هستی ام از بین رفت اما نرفت عاشقی ها از دلم دیوانگی ها از سرم
از آقای امیدوار مربی کامپیوتر هنرستان امیر کبیر تشکر میکنیم .مهدی دوست داریم....love mehdi
[ بدون نام ]
دوشنبه 29 اسفندماه سال 1384 ساعت 11:07 ب.ظ
اتلت
با تشکر از زحمات جنابعالی / محیط میمند.دات.کام برای استفاده عمومی است و شما نماینده فرهنگ این مردم هستید / لطفا رعایت بفرمایید به امید آن که هیچ گاه نیازی به فیلتر نظرات وجود نداشته باشد
سلام از شما بسیار سپاسگذارم و امیدوارم سال خوب و خوشی در پیش داشته باشید.
س- ن
سهشنبه 1 فروردینماه سال 1385 ساعت 02:04 ب.ظ
این نامه را برای خدا نوشتم اگه کسی رابطه خوبی باهاش داره بههش برسونه نامه ای برای خدا
سلام خدا. خوبی؟ دلمان تنگ شده برایت . می دانیم سرت شلوغ است . می دانیم خاطرخواه زیاد داری . اما تو که ما را گرفتار خود کردی , تو که ما را اسیر مرامت کردی , ما رفیق راه نیستیم , ما بی معرفتیم , ما روسیاهیم , اما تو چه ؟ تو که خدایی , تو که با مرامی , تو که دلت پاک است , تو که می دانی ما ضعیفیم , تو که ما را خودت ساختی , ضعف ها را می شناسی , ناتوانی ها و نادانی ها را می دانی . از ما چه انتظاری داری ؟ دلت نمی سوزد برای دلهای صاف , برای چشمهای خیس ؟ می توانی اشکها را ببینی , ناله ها را بشنوی و دلت به رحم نیاید ؟ می شود اینهمه التماس را بشنوی و نبخشی ؟ یادت هست شبها با هم حرف می زدیم , گله می کردم , بغضم می ترکید و اشک ها هی می آمد ؟ یادت هست می گفتم خدایا ما غیر از تو کسی را نداریم که همه چیز را ببیند , بشنود و بداند . تو که به دل ما آگاهی , تو که می دانی در ما چه می گذرد ؟ تو که می دانی دوستت داریم پس چرا دل ما را می سوزانی ؟ تو که می دانی اول و آخر غیر از تو پناهگاهی نیست . پس چرا پناهمان نمی دهی ؟ خدایا دلمان بدجوری گرفتار است . آراممان کن . خلاصه خدایا چشم انتظار احوالپرسیت هستیم . دست ما را بگیر ........
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد نیدانم کوزه گر با خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار خوشحالم که از خاک گلو یم سو تکی سازد به دست کودکی گستاخ باز یگوش که او هر دم دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد تا بد ین سان بشکند هر سان سکوت مرگ بارم را با تشکر از زحمات شما ارادتمند شما ثابت قدم
گفتم زندگی چیست؟ گفت:زندگی جاده ی رهگذر است.گفتم زهگذر کیست؟گفت:من و تو ما همه رهگذریم که در این ره می گذریم.گفتم با غم دنیا چه باید کرد؟گفت:به غم دنیا باید بخندیم وبخندیم وبخندیم... *تو هم زیاد سخت نگیر بیا با هم بخندیم.*خسته نباشید.
نامه ای به خدا سلام. میدونم که خوبی. از همون اول خوب بودی، الان هم خوبی، تا ابد هم خوب می مونی. نمی دونم کی آخرین بار جواب سلامم رو دادی، یادم رفته. ولی خودت یادته. نمی دونم الان چکار میکنی، داری کی رو عذاب میدی، به کی داری کمک می کنی، حال کی رو می گیری یا به کی داری حال میدی. فقط این رو میدونم که دیگه منو تحویل نمی گیری. اینو می دونم که دیگه «من» هیچ جایی تو اون دستگاه عریض و طویلت ندارم. دیگه کاری کردی که صدای من به گوشت نرسه. چشمات رو هم به روی من بستی که دیگه قیافه ی نحس منو نبینی. اشکال نداره، کاریش نمیشه کرد. خدایی و هرکاری دلت بخواد می تونی انجام بدی. می دونم که الان هم این نامه رو از من نمی گیری، ولی من میدمش یکی دیگه تا بده بهت. خودت دردم رو خوب می دونی، گره هامو خوب می شناسی، گیرهای کارمو خوب بلدی، پس لازم نیست برای بار هزارم، یا صدهزارم، بهت بگم. اصلا اینجا جاش نیست تا حرفامو بهت بگم. نامحرم میشنوه. این نامه رو نوشتم تا فقط بهت بگم که هنوز بهت محتاجم. به توجهت. به مهربونیت. به نگاهت. این نامه رو نوشتم تا خودمو خالی کنم. تا بهت یادآوری کنم که من هم هستم. به خدا من هنوز هستم... چرا ولم کردی؟ چرا بهم محل نمی ذاری؟ چرا تنهام گذاشتی؟ میگن: اگر تنهاترین تنها شوم، باز هم خدا هست. ولی من الان تنهاترین تنهام، پس کجایی تو؟ می دونم هستی، شک ندارم، ولی کجایی؟ چرا خودت رو ازم قایم میکنی؟ یعنی اینقدر چندش آورم که حالت بهم می خوره یه نیم نگاه بهم بندازی؟ یعنی از اون گناهکاری که باهاش راه میای، بدترم؟ یعنی از اون کافری که به حرفش گوش میدی، نجس ترم؟ اشکال نداره... چاره ای ندارم... خدایی و زورت میرسه... ولی به خودت قسم که کم آوردم... دیگه تحملم تموم شده... دیگه لبریز شدم... یه ندایی بهم بده... یه گوشه ی چشمی بهم بنداز... به خودت قسم که حتی به نیم نگاهت هم راضیم... خدا... خیلی تنهام... چرا تنهام گذاشتی... چرا به دادم نمی رسی... می بینی؟ افسرده شدم. خل شدم. زده به سرم. اینا رو می بینی؟ می فهمی که کم آوردم یعنی چی؟ چرا دستم رو نمی گیری؟ چرا بهم لبخند نمی زنی... مگه تو خدای محمد و علی و عیسی نیستی؟ مگه خودت به اونا نگفتی که مهربون باشین، به داد درمونده ها برسین، جواب گداها رو بدین؟ پس چرا خودت به حرفای خودت عمل نمی کنی؟ پس چرا هوای منو نداری؟ پس چرا این دستی که مدتهاست به طرفت دراز کردم رو پر نمیکین، نمی گیریش؟ باشه... عیب نداره... تنهام بذار... کاریم نداشته باش... ولی ازت شکایت می کنم، ازت نمی گذرم، به خودت شکایت می کنم از خودت. دیگه نمی تونی از زیر این یکی در بری... تو که منو دوست نداری، پس چرا زودتر خلاصم نمیکنی؟ بذار گم بشم برم به جهنم تا از شرم خلاص بشی. نه میگی «بیا»، نه میگی «برو»... بازم دست از سرت بر نمی دارم. ولت نمی کنم. یعنی در حقیقت، چاره ی دیگه ای ندارم جز دست به دامن تو شدن. کسی دیگه ای رو جز خودت ندارم... نمی گذارم که تنهام بذاری... فقط امیدوارم که یه روزی نرسه که ازت ناامید بشم ،تو که از من بدت میاد، اونجوری حسابی ازم متنفر میشی. خلاص. خوب می بخشی که وقتت رو گرفتم. معذرت که حواست رو پرت کردم و نذاشتم به حرفهای «بنده های خوبت» گوش بدی! مزاحمت شدم و نتونستی جواب اون «خود عزیز کن» هاتو بدی! چاره ای نداشتم. اونی که همیشه به حرفام گوش میداد، دیگه گوش نمیده، مجبور شدم سر تو رو به درد بیارم. منتظر جوابت هستم. خواهش میکنم جوابم رو بده... به امید دیدار
کلاغ لکه ننگی بود بر دامن احساس و وصله ناجور بر لباس هستی و صدای ناهموار ونا موزونش خراشی بود بر صورت احساس . با صدایش نه گلی می شکفت و نه لبخندی بر لبی می نشست. صدایش اعتراضی بود که در گوش زمین می پیچید. کلاغ خودش را دوست نداشت و بودنش را. کلاغ از کائنات گله داشت. کلاغ فکر می کرد در دایره قسمت تنها نازیباییها سهم اوست و نظام احسن عبارتی است که هرگز او را شامل نمی شود. کلاغ غمگینانه گفت : کاش خدا این لکه سیاه را از هستی می زدود و بالهایش را می بست تا دیگر آواز نخواند.خدا گفت: صدایت ترنمی است که هر گوشی آن را بلد نیست. فرشته ها با صدای تو به وجد می آیند سیاه کوچکم ، بخوان فرشته ها منتظرند و کلاغ هیچ نگفت. خدا گفت: بخوان ، برای من بخوان ، این منم که دوستت دارم سیاهیت را و خواندنت را ، و کلاغ خواند این بار عاشقانه ترین آوازش را ، خدا گوش داد ، لذت برد و جهان زیبا شد. خدایا چرا همیشه وقتی فکر میکنم باهام قهری....یواشکی چشمک میزنی ؟؟؟ من باید منت کشی کنم یا تو ؟ چه زود جوابم را دادی! این نامه هارا برای خیلی جاها فرستاده بودم ولی اینجا جوابم را گرفتم شاید به خاطر خانه خداست که گلاب شما افتخار زیارتش را داره به هر حال خیلی ممنونم
فاطیما
دوشنبه 7 فروردینماه سال 1385 ساعت 01:31 ب.ظ
با سلام خدمت دست اندرکاران محترم میمند.کام سال جدید را به شما تبریک گفته و سال پر خیر و برکتی را برای شما آرزومندم و سال سرسبزی برای میمند باشد.سال پیامبر اعظم (ص) مبارک باد به امید گسترش روز افزون میمند.کام فاطیما
مهدی محمدی
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1385 ساعت 10:09 ق.ظ
سلام سایت بسیار جالبی بود .دستتون درد نکنه واقعا عالی بود به امید روزی که شاهد میمندی مستقل باشیم وسرو کار دهستان پل به بالای سیمکان هم برای همیشه به میمند میمند سربلند که واقعا مایه افتخار و غرور فارس میباشد واگزار شود .........مهدی محمدی .سیمکان.آرجویه
سلام دوست گرامی از اظهار نظر شما بسیار سپاسگزاریم و امیدواریم در این سایت بتوانیم مطالب بیشتری درباره سیمکان و سایر نواحی داشته باشیم
دوست گرامی سلام از اینکه لطف فرمودید و به «خاک پر گهر» و «بوسهی تو» سر زده بودید ممنون. یادم است در دوران ابتدایی یکبار به میمند زیبای شما آمدم و وای بر من رو گفتم و بعد از دیدن وبلاگ زیبایتان هم یکبار دیگر «وای بر من» رو گفتم. از اینکه وبلاگ زیبایتان آشنا شدم واقعاْ خوشحالم. امیدوارم بتوانم بیشتر از اینها شما را ملاقات کنم.
من اصالتا میمندی هستم ولی بیشتر از ۲۰سال است که به سرزمین مادریم نرفته ام چندی پیش اتفاقی با سایت شما اشنا شدم برایم خیلی جالب بود این همه زوق واستقبال تمام صفحات سایت را خواندم همچنین همه نظرات را ........ جالب بود .از اینکه میبینم سرزمین مادریم چنین پیشرفت کرده سایت و نشریه و... دارد خیلی خوشحالم در نظراث از بعضی افراد تشکر شده من نمیدانم از افراد مثل رضا بهروزی -اکبر خسن زاده -امید خدائق -اشکان نظامپوریا عنایت بهمنی و...که چند بار تشکر شده اینها چه کاره اند ایا واقعا برای شهر زحمت می کشند ویا اینکه بعضی از کاربران به شوخی نوشته اند .اگر انها واقعا مفید هستند خوب هست انها را معرفی کنید. تا همه با انها اشنا شوند. و اگر نه برای حفظ حرمت و کرامت انسانی انها را پاک کنید.تا خدایی نکرئه کسی مسخره نشود. با عرض پوزش. موفق باشید
همشهری قدیمی و گرامی ما هم از بازدید و لطف شما نسبت به میمند.کام متشکریم و به نظر شما توجه خواهیم کرد. هر جا هستید پیروز و تندرست باشید
سایت ماهوارهای میمند افتتاح شد همه باهم به پیشرفت میمند کمک کنیم
[ بدون نام ]
دوشنبه 21 فروردینماه سال 1385 ساعت 01:53 ب.ظ
مهدی
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1385 ساعت 10:32 ق.ظ
با سلام .....شماره تلفن عرفان کامپیوتر میمند که در قسمت تبلیغات سایت نوشته شده اشتباه است لطفا اصلاحش کنید شماره صحیح ۶۴۶۳۸۸۷هست. ممنون
رهبر
پنجشنبه 24 فروردینماه سال 1385 ساعت 09:19 ق.ظ
بسیار خوشحالم که این سایت با تلاش عده ای اگاه و متعهد سعی در معرفی بخشی از این دیار کهن باستان سر زمین اییریان وئجه دارد از تخصص استاد فرزانه جناب اقای دکتر علی اکبر سرفراز استفاده نمایید
امید وارم که حالتان خوب باشد وهیچ وقت از ادامه این کار خسته نشوید
ر . ب . ن
جمعه 25 فروردینماه سال 1385 ساعت 10:58 ب.ظ
سلام به تمام همشهری های عزیزم به خصوص جوانهای پر انرزی و شاد دوستان عزیز بیایید دست در دست هم شهرمان را بسازیم و شهری داشته باشیم در خور نام میمند و میمندی .
هر چند که در حال حاضر از شهر عزیزم دور هستم ولی برای همه شما آرزوی موفقیت و شادکامی دارم .
شهر من سرزمین گلها ! ...
عیسی
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1385 ساعت 11:40 ق.ظ
سلام با کمال تشکر از مطالبی که در این سایت عرضه داشته اید. می خواستم از شما در خواست کنم که طرز تهیه گلاب را به طور دقیق برایم ارسال کنید. با تشکر۲۸/۱/۸۵
یک همشهری
یکشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1385 ساعت 09:59 ق.ظ
این روزها که بوستانها و باغستانهای میمند مملو از شمیم بهشتی گلهای محمدی شده است و مناظر چشم نوازی ازگلهای صورتی و سفید و زرد که هر بینندهای را مسحور طراوات و زیبایی خود میکند گردشگران بسیاری را به میمند می کشاند چه خوب بود که مسئولان شهر با ساماندهی به امکانات و برگزاری مراسمهای ویژه از این موهبت خدایی به مردم محروم میمند هم سودی می رساندند
مهدی
یکشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1385 ساعت 10:31 ق.ظ
با سلام ... متاسفانه شهر میمند فاقد یک دندانپزشک خوب و مجرب هست .که امیدوارم مسئولین یه فکری برای حل این مشکل بکنند.
چرا عکس از شهر میمند کم است لازم نیست دیدنی های شهر ساختمانهای بلند باشد خیابانهای ساده و بی غل و غش از همه چیز زیبا تر است اگر حوصله اش را داغرید از سطح شهر بیشتر عکس در آلبوم بگذارید و خجالت نکشید
با عرض سلام خدمت شما از زحمات شما و کلیه کسانی که برای سر بلندی و پیشرفت میمند فارس (شهر گل و گلاب) فعالیت میکنند کمال تشکر وسپاس گزاری داریم با امید موفقیت روز افزون شما وکلیه همشهریان عزیزم.
[ بدون نام ]
پنجشنبه 4 خردادماه سال 1385 ساعت 02:48 ب.ظ
ساختار شهری میمند باید باتعیین کاربری مناسب و ساختمانسازی بر اساس استانداردهای ساخت وساز متحول شود ومقاوم سازی در برابر زلزله مد نظر قرار گیرد که اینکار نیاز به نظارت شهرداری دارد
مسلم میمندی
جمعه 5 خردادماه سال 1385 ساعت 09:38 ب.ظ
ژیش از اینها فکر می کردم خدا خانه ای دارد کنار ابرها مثل قصر پادشاه در قصه ها خشتی از الماس و خشتی از طلا پایه های برجش از عاج و بلور بر سر تختی نشسته با غرور ماه برق کوچکی از تاج او هر ستاره پولکی از تاج او تا که یک شب در دست در دست پدر راه افتادم به قصد یک سفر در میان راه در یک روستا خانه ای دیدیم خوب و آشنا زود پرسیدم پدر اینجا کجاست گفت اینجا خانه خوب خداست گفت اینجا می شود یک لحظه ماند گوشه ای خلوت نمازی تازه خواند با دل خود گفتگویی ناز کرد می توان با این خدا پرواز کرد می توان درباره هر چیز گفت می توان شعری خیال انگیز گفت
امید دمت گرم گرم گرم
سلام خسته نباشید
لطفً اگر اطلاعات بیشتری در مورد سابقه تاریخی استفاده از عطر در میمند دارید برایم بفرستید.
با تشکر و آرزوی موفقیت برای شما
به این سایت مراجعه کنید۰
www.saeidjok.blogfa.com
برای همه کس ارزش شعر گفتن ندارم.فقط توانایی شعر گفتن برای عزیزترین کس زندگی ام را دارم .
در ضمن مگه شما کی هستید؟ " s " کیه؟
bh bh agab shahrh gh ashangi darid man in hami safr ki kardham hach kogae msle meymand nabodh
darzmn slam hasane gelel ham bersoned
سرسبزترین بهار تقدیم تو باد
آواز خوش هزار تقدیم تو باد
گویند لحظه ایست روییدن عشق
آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد
تقدیم به برادرم( آقا رضا ) که بیشتر از هر کس دوستش دارم و از راهنماییهایش استفاده می کنم.
پیشاپیش عید سال نو را به شما تبریک گفته و برای شما آرزوی موفقیت می کنم.
انشا الله که خوش بگذرد. خواهرت fatima
با سلام
سایت بسیار خوبی است ولی هنوز هم جای پیشرفت دارد
ما سلام عرض میکنم خدمت شما
جای دارد که نگفته ها راباید گفت :مانند بی توجه بودن مسولان جهت بی فکر بودن امکانات ورزشی مثل تعطیل نمودن باشگاه بدن سازی که همین خود موجب سردرگمی می شود .
لطفا در این موارد به مسولان دراین مورد تذکرات لاز م به عمل اورید.
من از اینکه به نظر من جواب دادین تشکر عمیق میکنم
ظاهرا همه ی میمندی ها از کار شما راضی هستن وتشکر میکنن. قربونتون.
از طراح سایت وهمه کسانی که تو این راه زحمت کشیدند تشکر میکنم-اجرتون با خدا
من پسری ۲۳ ساله هستم و دنبال سوژه مناسبی برای ازدواج میگردم لطفا در صورت تمایل email بزنید.شاید شد
از مدیر سایت کمال تشکر را دارم.
روز اول گل سرخی برایم آوردی گفتی برای همیشه دوستت دارم.روز دوم گل زردی برایم آوردی گفتی دوستت ندارم.روز سوم گل سفیدی برایم آوردی و سر قبرم گذاشتی و گفتی مرا ببخش فقط یک شوخی بود.
با سلام خدمت کسی که دوستش دارم و خودش هم می داند
ولی برایش مهم نیست.شاید هم عاشق نشده بود و فقط می خواست ادای عاشقها را درآورد.
سال ۱۳۸۵ را به تو تبریک می گویم و با هر که باشی برایت آرزوی خوشبختی می کنم.
نمی دانم نوشته هایم را می خوانی یا نه؟ولی مهم نیست.مهم آنست که برای دل خودم می نویسم.
تار و پود هستی ام از بین رفت
اما نرفت عاشقی ها از دلم
دیوانگی ها از سرم
از آقای امیدوار مربی کامپیوتر هنرستان امیر کبیر تشکر میکنیم .مهدی دوست داریم....love mehdi
اتلت
با تشکر از زحمات جنابعالی / محیط میمند.دات.کام برای استفاده عمومی است و شما نماینده فرهنگ این مردم هستید / لطفا رعایت بفرمایید
به امید آن که هیچ گاه نیازی به فیلتر نظرات وجود نداشته باشد
سلام خسته نباشید امیدوارم سال خوبی داشته باشید
سلام
از شما بسیار سپاسگذارم و امیدوارم سال خوب و خوشی در پیش داشته باشید.
این نامه را برای خدا نوشتم اگه کسی رابطه خوبی باهاش داره بههش برسونه
نامه ای برای خدا
سلام خدا. خوبی؟ دلمان تنگ شده برایت .
می دانیم سرت شلوغ است . می دانیم خاطرخواه زیاد داری .
اما تو که ما را گرفتار خود کردی , تو که ما را اسیر مرامت کردی ,
ما رفیق راه نیستیم , ما بی معرفتیم , ما روسیاهیم , اما تو چه ؟ تو که خدایی ,
تو که با مرامی , تو که دلت پاک است , تو که می دانی ما ضعیفیم , تو که ما را خودت
ساختی , ضعف ها را می شناسی , ناتوانی ها و نادانی ها را می دانی . از ما چه انتظاری داری ؟
دلت نمی سوزد برای دلهای صاف , برای چشمهای خیس ؟ می توانی اشکها را ببینی , ناله ها
را بشنوی و دلت به رحم نیاید ؟ می شود اینهمه التماس را بشنوی و نبخشی ؟ یادت هست شبها
با هم حرف می زدیم , گله می کردم , بغضم می ترکید و اشک ها هی می آمد ؟ یادت هست
می گفتم خدایا ما غیر از تو کسی را نداریم که همه چیز را ببیند , بشنود و بداند . تو که به دل ما
آگاهی , تو که می دانی در ما چه می گذرد ؟ تو که می دانی دوستت داریم پس چرا دل ما را
می سوزانی ؟ تو که می دانی اول و آخر غیر از تو پناهگاهی نیست . پس چرا پناهمان نمی دهی ؟
خدایا دلمان بدجوری گرفتار است . آراممان کن . خلاصه خدایا چشم انتظار احوالپرسیت هستیم .
دست ما را بگیر ........
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد
نیدانم کوزه گر با خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار خوشحالم که از خاک گلو یم سو تکی سازد
به دست کودکی گستاخ باز یگوش که او هر دم دم گرم
خودش را در گلویم سخت بفشارد
تا بد ین سان بشکند هر سان سکوت مرگ بارم را
با تشکر از زحمات شما ارادتمند شما ثابت قدم
گفتم زندگی چیست؟ گفت:زندگی جاده ی رهگذر است.گفتم زهگذر کیست؟گفت:من و تو ما همه رهگذریم که در این ره می گذریم.گفتم با غم دنیا چه باید کرد؟گفت:به غم دنیا باید بخندیم وبخندیم وبخندیم... *تو هم زیاد سخت نگیر بیا با هم بخندیم.*خسته نباشید.
نامه ای به خدا
سلام. میدونم که خوبی. از همون اول خوب بودی، الان هم خوبی، تا ابد هم خوب می مونی. نمی دونم کی آخرین بار جواب سلامم رو دادی، یادم رفته. ولی خودت یادته. نمی دونم الان چکار میکنی، داری کی رو عذاب میدی، به کی داری کمک می کنی، حال کی رو می گیری یا به کی داری حال میدی. فقط این رو میدونم که دیگه منو تحویل نمی گیری. اینو می دونم که دیگه «من» هیچ جایی تو اون دستگاه عریض و طویلت ندارم. دیگه کاری کردی که صدای من به گوشت نرسه. چشمات رو هم به روی من بستی که دیگه قیافه ی نحس منو نبینی. اشکال نداره، کاریش نمیشه کرد. خدایی و هرکاری دلت بخواد می تونی انجام بدی. می دونم که الان هم این نامه رو از من نمی گیری، ولی من میدمش یکی دیگه تا بده بهت. خودت دردم رو خوب می دونی، گره هامو خوب می شناسی، گیرهای کارمو خوب بلدی، پس لازم نیست برای بار هزارم، یا صدهزارم، بهت بگم. اصلا اینجا جاش نیست تا حرفامو بهت بگم. نامحرم میشنوه. این نامه رو نوشتم تا فقط بهت بگم که هنوز بهت محتاجم. به توجهت. به مهربونیت. به نگاهت. این نامه رو نوشتم تا خودمو خالی کنم. تا بهت یادآوری کنم که من هم هستم. به خدا من هنوز هستم... چرا ولم کردی؟ چرا بهم محل نمی ذاری؟ چرا تنهام گذاشتی؟ میگن: اگر تنهاترین تنها شوم، باز هم خدا هست. ولی من الان تنهاترین تنهام، پس کجایی تو؟ می دونم هستی، شک ندارم، ولی کجایی؟ چرا خودت رو ازم قایم میکنی؟ یعنی اینقدر چندش آورم که حالت بهم می خوره یه نیم نگاه بهم بندازی؟ یعنی از اون گناهکاری که باهاش راه میای، بدترم؟ یعنی از اون کافری که به حرفش گوش میدی، نجس ترم؟ اشکال نداره... چاره ای ندارم... خدایی و زورت میرسه... ولی به خودت قسم که کم آوردم... دیگه تحملم تموم شده... دیگه لبریز شدم... یه ندایی بهم بده... یه گوشه ی چشمی بهم بنداز... به خودت قسم که حتی به نیم نگاهت هم راضیم... خدا... خیلی تنهام... چرا تنهام گذاشتی... چرا به دادم نمی رسی... می بینی؟ افسرده شدم. خل شدم. زده به سرم. اینا رو می بینی؟ می فهمی که کم آوردم یعنی چی؟ چرا دستم رو نمی گیری؟ چرا بهم لبخند نمی زنی... مگه تو خدای محمد و علی و عیسی نیستی؟ مگه خودت به اونا نگفتی که مهربون باشین، به داد درمونده ها برسین، جواب گداها رو بدین؟ پس چرا خودت به حرفای خودت عمل نمی کنی؟ پس چرا هوای منو نداری؟ پس چرا این دستی که مدتهاست به طرفت دراز کردم رو پر نمیکین، نمی گیریش؟ باشه... عیب نداره... تنهام بذار... کاریم نداشته باش... ولی ازت شکایت می کنم، ازت نمی گذرم، به خودت شکایت می کنم از خودت. دیگه نمی تونی از زیر این یکی در بری... تو که منو دوست نداری، پس چرا زودتر خلاصم نمیکنی؟ بذار گم بشم برم به جهنم تا از شرم خلاص بشی. نه میگی «بیا»، نه میگی «برو»... بازم دست از سرت بر نمی دارم. ولت نمی کنم. یعنی در حقیقت، چاره ی دیگه ای ندارم جز دست به دامن تو شدن. کسی دیگه ای رو جز خودت ندارم... نمی گذارم که تنهام بذاری... فقط امیدوارم که یه روزی نرسه که ازت ناامید بشم ،تو که از من بدت میاد، اونجوری حسابی ازم متنفر میشی. خلاص. خوب می بخشی که وقتت رو گرفتم. معذرت که حواست رو پرت کردم و نذاشتم به حرفهای «بنده های خوبت» گوش بدی! مزاحمت شدم و نتونستی جواب اون «خود عزیز کن» هاتو بدی! چاره ای نداشتم. اونی که همیشه به حرفام گوش میداد، دیگه گوش نمیده، مجبور شدم سر تو رو به درد بیارم. منتظر جوابت هستم. خواهش میکنم جوابم رو بده... به امید دیدار
کلاغ لکه ننگی بود بر دامن احساس و وصله ناجور بر لباس هستی و صدای ناهموار ونا موزونش خراشی بود بر صورت احساس . با صدایش نه گلی می شکفت و نه لبخندی بر لبی می نشست. صدایش اعتراضی بود که در گوش زمین می پیچید. کلاغ خودش را دوست نداشت و بودنش را. کلاغ از کائنات گله داشت. کلاغ فکر می کرد در دایره قسمت تنها نازیباییها سهم اوست و نظام احسن عبارتی است که هرگز او را شامل نمی شود.
کلاغ غمگینانه گفت : کاش خدا این لکه سیاه را از هستی می زدود و بالهایش را می بست تا دیگر آواز نخواند.خدا گفت: صدایت ترنمی است که هر گوشی آن را بلد نیست. فرشته ها با صدای تو به وجد می آیند سیاه کوچکم ، بخوان فرشته ها منتظرند و کلاغ هیچ نگفت.
خدا گفت: بخوان ، برای من بخوان ، این منم که دوستت دارم سیاهیت را و خواندنت را ، و کلاغ خواند این بار عاشقانه ترین آوازش را ، خدا گوش داد ، لذت برد و جهان زیبا شد.
خدایا
چرا همیشه وقتی فکر میکنم باهام قهری....یواشکی چشمک میزنی ؟؟؟
من باید منت کشی کنم یا تو ؟
چه زود جوابم را دادی!
این نامه هارا برای خیلی جاها فرستاده بودم ولی اینجا جوابم را گرفتم شاید به خاطر خانه خداست که گلاب شما افتخار زیارتش را داره به هر حال خیلی ممنونم
با سلام خدمت دست اندرکاران محترم میمند.کام سال جدید را به شما تبریک گفته و سال پر خیر و برکتی را برای شما آرزومندم و سال سرسبزی برای میمند باشد.سال پیامبر اعظم (ص) مبارک باد
به امید گسترش روز افزون میمند.کام فاطیما
سلام
سایت بسیار جالبی بود .دستتون درد نکنه واقعا عالی بود
به امید روزی که شاهد میمندی مستقل باشیم وسرو کار دهستان پل به بالای سیمکان هم برای همیشه به میمند میمند سربلند که واقعا مایه افتخار و غرور فارس میباشد واگزار شود .........مهدی محمدی .سیمکان.آرجویه
سلام دوست گرامی
از اظهار نظر شما بسیار سپاسگزاریم و امیدواریم در این سایت بتوانیم مطالب بیشتری درباره سیمکان و سایر نواحی داشته باشیم
دوست گرامی سلام
از اینکه لطف فرمودید و به «خاک پر گهر» و «بوسهی تو» سر زده بودید ممنون. یادم است در دوران ابتدایی یکبار به میمند زیبای شما آمدم و وای بر من رو گفتم و بعد از دیدن وبلاگ زیبایتان هم یکبار دیگر «وای بر من» رو گفتم. از اینکه وبلاگ زیبایتان آشنا شدم واقعاْ خوشحالم. امیدوارم بتوانم بیشتر از اینها شما را ملاقات کنم.
با سلام و خسته نباشید ،اگه ممکنه لینک تلفنهای منازل را هم راهم راه اندازیش کنید ....ممنون
مهدی
من اصالتا میمندی هستم ولی بیشتر از ۲۰سال است که به سرزمین مادریم نرفته ام چندی پیش اتفاقی با سایت شما اشنا شدم برایم خیلی جالب بود این همه زوق واستقبال تمام صفحات سایت را خواندم همچنین همه نظرات را ........
جالب بود .از اینکه میبینم سرزمین مادریم چنین پیشرفت کرده سایت و نشریه و... دارد خیلی خوشحالم در نظراث از بعضی افراد تشکر شده من نمیدانم از افراد مثل رضا بهروزی -اکبر خسن زاده -امید خدائق -اشکان نظامپوریا عنایت بهمنی و...که چند بار تشکر شده اینها چه کاره اند ایا واقعا برای شهر زحمت می کشند ویا اینکه بعضی از کاربران به شوخی نوشته اند .اگر انها واقعا مفید هستند خوب هست انها را معرفی کنید. تا همه با انها اشنا شوند. و اگر نه برای حفظ حرمت و کرامت انسانی انها را پاک کنید.تا خدایی نکرئه کسی مسخره نشود. با عرض پوزش.
موفق باشید
همشهری قدیمی و گرامی
ما هم از بازدید و لطف شما نسبت به میمند.کام متشکریم و به نظر شما توجه خواهیم کرد.
هر جا هستید پیروز و تندرست باشید
سایت ماهوارهای میمند افتتاح شد
همه باهم به پیشرفت میمند کمک کنیم
با سلام .....شماره تلفن عرفان کامپیوتر میمند که در قسمت تبلیغات سایت نوشته شده اشتباه است لطفا اصلاحش کنید شماره صحیح ۶۴۶۳۸۸۷هست. ممنون
بسیار خوشحالم که این سایت با تلاش عده ای اگاه و متعهد سعی در معرفی بخشی از این دیار کهن باستان سر زمین اییریان وئجه دارد از تخصص استاد فرزانه جناب اقای دکتر علی اکبر سرفراز استفاده نمایید
امید وارم که حالتان خوب باشد وهیچ وقت از ادامه این کار خسته نشوید
سلام به تمام همشهری های عزیزم به خصوص جوانهای پر انرزی و شاد
دوستان عزیز بیایید دست در دست هم شهرمان را بسازیم و شهری داشته باشیم در خور نام میمند و میمندی .
هر چند که در حال حاضر از شهر عزیزم دور هستم ولی برای همه شما آرزوی موفقیت و شادکامی دارم .
شهر من سرزمین گلها ! ...
سلام
با کمال تشکر از مطالبی که در این سایت عرضه داشته اید.
می خواستم از شما در خواست کنم که طرز تهیه گلاب را به طور دقیق برایم ارسال کنید.
با تشکر۲۸/۱/۸۵
این روزها که بوستانها و باغستانهای میمند مملو از شمیم بهشتی گلهای محمدی شده است و مناظر چشم نوازی ازگلهای صورتی و سفید و زرد که هر بینندهای را مسحور طراوات و زیبایی خود میکند گردشگران بسیاری را به میمند می کشاند چه خوب بود که مسئولان شهر با ساماندهی به امکانات و برگزاری مراسمهای ویژه از این موهبت خدایی به مردم محروم میمند هم سودی می رساندند
با سلام ... متاسفانه شهر میمند فاقد یک دندانپزشک خوب و مجرب هست .که امیدوارم مسئولین یه فکری برای حل این مشکل بکنند.
با عرض سلام :
بر شانه ام ای شاخه نیلوفرینم تکه کن
تا غم بی تکیه گاهی را به چشمانت نبینم
با تشکر از ساناز و پریسا
احمدی نجاد را به میمنددعوت کنیداز طریق سایتش
میمند باید شهرستان شود
میمند را قطب صنعت گل سرخ جهان می کنیم
سلام ممنون. راستی این سایت رو به مسئولین و امام جمعه معرفی کردین؟ فکر کنم خوشحال میشن
با عرض سلام :
امروز که محتاج توام جای تو خالیست
فردا که بیایی به سراغم نفسی نیست
با تشکر از همه دست اندر کاران سایت meymand.com
باعرض سلام وخسته نباشید خدمت تمامی زحمتکشانی که جهت آبادانی وسربلندی میمند تلاش میکنند.
فاطیما سلام
اگه میشه ایمیل تو بهم بده کارت دارم.
از فعالیت شما در این زوینه و شناسایی میمند به همگان ممنونیم . درمورد سایر شهرستان ها نیز این کار را انجام دهید. مرصی (علی مهرکی از دانشگاه نفت امیدیه)
چرا عکس از شهر میمند کم است
لازم نیست دیدنی های شهر ساختمانهای بلند باشد
خیابانهای ساده و بی غل و غش از همه چیز زیبا تر است
اگر حوصله اش را داغرید از سطح شهر بیشتر عکس در آلبوم بگذارید و خجالت نکشید
با عرض سلام خدمت شما
از زحمات شما و کلیه کسانی که برای سر بلندی و پیشرفت میمند فارس (شهر گل و گلاب) فعالیت میکنند کمال تشکر وسپاس گزاری داریم با امید موفقیت روز افزون شما وکلیه همشهریان عزیزم.
ساختار شهری میمند باید باتعیین کاربری مناسب و ساختمانسازی بر اساس استانداردهای ساخت وساز متحول شود ومقاوم سازی در برابر زلزله مد نظر قرار گیرد که اینکار نیاز به نظارت شهرداری دارد
از دست اندر کاران سایت تشکر میکنم.
ژیش از اینها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه در قصه ها
خشتی از الماس و خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه برق کوچکی از تاج او
هر ستاره پولکی از تاج او
تا که یک شب در دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
در میان راه در یک روستا
خانه ای دیدیم خوب و آشنا
زود پرسیدم پدر اینجا کجاست
گفت اینجا خانه خوب خداست
گفت اینجا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت نمازی تازه خواند
با دل خود گفتگویی ناز کرد
می توان با این خدا پرواز کرد
می توان درباره هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت
امید وارم با هماهنگی مردم میمند این شهر شهرستان شود